- مرکز مشاوره تلفنی اتیسم
- ۰۲۱-۴۸۰۸۵۰۰۰
- هر روز از ساعت 8 الی 16:30
روزها عطر و بوی حسین میداد.گویا فراخوانده شده بودیم برای راهی شدن، اما ما جا ماندیم. گویی باید جای دیگری بادلمان راهی میشدیم و خودش راه را به ما نشان داد. راهی در جهت مخالف اما این جهت مخالف نبود بلکه کاملا موافق بود. راهی شدیم به سیستان و بلوچستان با داشتن مهربانترین و خونگرمترین مردمان ایران .جایی که در آن احساس غربت نمیکنی. همه آشنایند. شاید گوشهی دلت نگران باشی از خطرات سفر اما تمامی دلت میتپد که بروی و محبت و عشق مردمانش را ببینی. بارها سفر کردیم و هر بار گویی عشق مضاعف ما را به سمت خود میکشاند. پایت را که بر خاک سیستان و بلوچستان میگذاری گویی خاک دامنگیر دارد، اسیرش میشوی و دلباخته.
این بار سفر ما از چابهار آغاز میگردید. ایستگاه اول، دیداری دوستانه با یک مسئول بود، مسئولی همراه و دلسوز. آقای تاوانه، مدیر بهزیستی. تاوانه دغدغهاش حمایت بود، حمایت از افرادی که باید دیده شوند و برایشان کاری کرد. مشتاقانه حرفهای ما را شنید و دست یاری که به سمتشان گشوده بودیم به گرمی فشرد، آری ما از آنان یاری خواستیم تا مهربانی و صداقتشان را همراه ما کنند تا کودکان اتیسم را به گرمی در آغوش بگیریم و حمایتشان کنیم. منطقه چابهار با ثروت عظیم و پتانسیل فراوان جهت گردشگری و شاید ترویج گردشگری سلامت، باید جایی امن برای کودکان اتیسم باشد. بندری زیبا با ساحلی آرام و پاک جایی است که کودکان ما را غرق محبت کند. ایستگاه بعد دیدار کودکان و خانوادههای اتیسم بود. کودکان مظلوم وپاک با مادران فدارکاری که حداقل امکانات را دارند. آنها آمده بودند تا همراه ما باشند، تا بالوپر فرشتگان اتیسم را التیامبخشیم برای پریدن. آری ما آمدیم که این مادران خود را تنها ندانند و برای تلاش و کوشش انگیزهای داشته باشند و بدانند که ما همواره کنارشان خواهیم ماند.
تا پاسی از شب در کنار کودکان بودیم و از از شرایط خانوادهها و کمبودها و نبود حداقلهای توانبخشی دیدیم، گفتیم و شنیدیم. و فکرهایمان برای انجام بهترینها برای این فرشتگان مشغول بود.
و حیف بود که اینجا باشی و زیبایی دریا را نبینی. کنار دریا بودیم و موجهای آرام در رفتوآمد. امواج شاید ما را به بینهایت عظمت خدا راهنمایی میکرد و ما را به خویشتن فرامیخواند که باید تلاش کرد و مانند موج در رفتوآمد بود که قطعاً این رفتوآمدها بینتیجه نخواهد بود.
وقتی در هر جا فکر و ذهنت درگیر خدمترسانی است خدا نیز با توست و همانجا کسی را سر راهت قرار میدهد که تو را قدمی به هدفت نزدیکتر کند چقدر ممکن است که درجایی باشی وهمانی ببینی که باید، و این جز خواست خدا نیست. معاونت اجتماعی منطقه آزاد را کنار ساحل دریا ملاقات کردیم و از فعالیت برای اتیسم و اهدافمان در منطقه گفتیم. با روی خوش استقبال نمود و آمادگی خود را در جهت حمایت از طرحهای ما در منطقه اعلام کرد. اینها همه گواهی بود بر درستی راهی که انتخاب کردیم و بازهم مصممتر شدیم که باشیم و انگیزهای شویم برای حضور دیگران.
راهی شدیم به ایرانشهر که هدف اصلی سفر ما بود. نیمهشب بود که به جاده زدیم و راهی پرخطر را پیش گرفتیم. قبل از طلوع آفتاب به ایرانشهر رسیدیم و شکر خدا را از بودن درجایی که خود خواسته بود بهجا آوردیم. باید استراحت میکردیم تا برای کارگاهی که نامش را بازی و خنده گذاشته بودیم، آماده میشدیم. مادران، پدران و مربیان دلسوز و همراه آمده بودند تا بیاموزند چگونه به دنیای این کودکان گام نهند و در بازی آنها غرق شوند. البته شاید ما آمده بودیم تا بازی را از کودکان اتیسم یاد بگیریم.
کارگاه با استقبال خوب شرکت کنندگان آغاز شد و با بازیهای کودکانه ادامه یافت. چند کودک اتیسم که در کارگاه بودند تمامی توجه من را جلب کردند. آنها به چه میاندیشیدند. شاید با خودشان میگفتند ما را درک کنید و مانند ما در دنیایمان وارد شوید. ما خودمان بازی را یادتان میدهیم.
ایستگاه بعد دیدار با کودکان ایرانشهر بود. قرار بود با آنها بازی کنیم و چندساعتی را شادباشیم. اما دیدار تکتک آنها در اولویت بود. هرچند سخت، اما سختی را به جان خریدیم و طی ۷ ساعت تمامی کودکانی را که آمده بودند، دیدیم. هرکدام داستانی داشتند. مادری تنها با چند فرزند، پدری بدون حمایت مادر درراه رسیدن به پیشرفت فرزندان، کودکی با درد فراوان، خواهری دلنگران برادر، برادری دلسوز که آمده بود از درد برادرش بگوید و جوانی که تنها در خانه مانده، افسرده و در حسرت داشتن یک دوست و وای از درد زکریا که اشکمان را درآورد.
و ما چقدر مسئولیم. مسئول تمام دردهایی که شنیدیم و دلمان به درد آمد و باید کمر همت ببندیم تا آنها را در راه سختی که دارند یاری کنیم و ما ثابتقدم میمانیم تا هیچ کودک اتیسمی در کشورمان تنها نباشد.
اما جا ماندیم درراه حسین . داستان اربعین ما، بودن در کنار این عزیزان بود و راه حسین جز این نبوده ونیست.
زهراسادات مهاجری
مسئول شعب و دفاتر نمایندگی انجمن اتیسم ایران
منبع: فصلنامه آوای اتیسم، شماره ۷
دفتر مرکزی: تهران، بزرگراه ستاری جنوب، خیابان لاله شرقی، پلاک ۸
تلفن: ۴۸۰۸۵۰۰۰-۰۲۱
همه روزهای هفته از ساعت ۸ الی 16:30
ایمیل: info@irautism.org
تمام حقوق این وبسایت متعلق به «انجمن اتیسم ایران» میباشد. پشتیبانی توسط بهیدو