رویکردهای نوین درمان در اتیسم / توانبخشی شناخی در کودکان طیف اتیسم

شاید به تعریف اختلال اتیسم و بیان نشانگان بارز آن همچون مشکلاتی در گفتار فرد، تعاملات اجتماعی، مشکلات حرکتی و رفتاری، بر اساس متون و کتاب‌های مرجعی مانند راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی DSM-V بارها و به‌طور فراوان پرداخته‌شده باشد. امّا با گسترده شدن و پیشرفت پژوهش‌های علمی مرتبط با این اختلال، پی گرفتن رویکردهای جدیدی مانند علوم اعصاب و توان‌بخشی شناختی می‌تواند در کنار یافته‌های ارزشمند گذشته، قدم‌های جدیدی را در جهت هرچه بهتر شناختن این اختلال و حرکت به‌سوی مداخلات درمانی مؤثر و نوین برداشت.
باید در نظر داشت که ماهیت طیف گونه‌ی اختلال اوتیسم محدوده‌ی نسبتاً وسیعی از عملکردهای شناختی را شامل می‌شود. به‌عنوان‌مثال بر اساس مطالعات انجام‌شده، تنها در زمینه‌ی یادگیری در افراد دارای اوتیسم، مشکلاتی در توانمندی‌های شناختی نظیر توجه، حافظه کاری، استدلال منطقی، سرعت پردازش و پردازش‌های دیداری و شنیداری، دیده می‌شود.
به همین منظور ابتدا به توان‌بخشی شناختی به‌عنوان مجموعه برنامه‌ها و مداخلات هدفمندی که برای ترمیم یا ارتقای کارکردهای شناختی استفاده می‌شود اشاره می‌کنیم و از کاربرد بالینی آن در زمینه‌ی اختلال اوتیسم با یکی از متخصصین این حوزه گفت‌وگو می‌کنیم.

ما از دکتر آناهیتا خرمی، یکی از متخصصین حوزۀ علوم اعصاب و توان‌بخشی شناختی، در مورد روش‌ها و رویکردهای نوین در نگاه به اختلال اوتیسم با تکیه بر توان‌بخشی و توانمندسازی شناختی سؤال پرسیدیم که ایشان به‌طور جامع مطالب زیر را برای خوانندگان فصلنامه‌ی آوای اتیسم بیان نمودند که درخور توجه می‌باشد:
با سلام به عزیزان و خوانندگان محترم فصلنامه‌ی آوای اتیسم، فرصت بسیار مناسبی است که در مورد این اختلال و رویکردهای موجود در ایران و جهان به این اختلال، صحبت به میان آورده شود.
یکی از مهم‌ترین پیام‌های من برای مردم و خانواده‌های دارای فرزند اوتیسم، لزوم استقبال بیشتر از تحقیقات تخصصی در این حوزه می‌باشد. امروزه استقبال مردم دنیا از تحقیقات در مورد اختلال طیف اوتیسم، باعث شده است تا سن شناسایی و تشخیص این اختلال بسیار پایین بیاید. باوجود تلاش‌های صورت گرفته در ایران، هنوز کمبود امکانات تحقیقاتی در زمینه‌های تشخیصی و کشف شاخص‌های زیستی برای اختلال اوتیسم، مانند نقشه‌برداری مغزی، روند پژوهش‌ها را با سرعت نسبتاً پایینی به‌پیش برده است. این مهم و فرهنگ‌سازی ضعیف در مورد تشویق خانواده‌های دارای فرزند طیف اوتیسم باعث شده است که سن تحقیقات در ایران به‌طور میانگین بالای ۷ سال باشد و زمان زیادی از شروع درمان و مداخلات مؤثر برای این افراد از دست برود. این در حالی است که در کشورهای پیشرفته سن تحقیقات در میان کودکان دارای اوتیسم در حدود ۵/۲ سال می‌باشد.
در نظر گرفتن این نکته نیز قابل‌تأمل است که بسیاری از والدین قبل از بروز اختلال در عملکردهای حرکتی و گفتاری فرزندانشان، به پزشک متخصص مراجعه نمی‌کنند که خود باعث از دست رفتن زمان طلایی مداخلات پزشکی برای کودکان دارای طیف اوتیسم می‌شود.
یکی از مشکلات مهمی که افراد دارای طیف اوتیسم با آن روبه‌رو هستند، انعطاف‌پذیری شناختی می‌باشد. به این معنی که این افراد نمی‌توانند به‌راحتی خودشان را با محیط اطراف، لحن افراد دیگر در صحبت کردن و احساسات مختلف وفق بدهند. یکی از راهکارهای مناسب برای جبران این مشکلات، آموزش قانون‌های مختلف به این افراد است که برای موقعیت‌های مختلف اجتماعی در نظر گرفته‌ شده‌اند.
امروزه اوتیسم و ابعاد آن روزبه‌روز در حال گسترش می‌باشد و حتی با رویکردهای نوین به‌جای نام‌گذاری اختلال برای اوتیسم از آن به‌عنوان کم‌توانی در ابعاد مختلف، یاد می‌شود. در اینجا نکته قابل‌بحث دیگر واژه‌ای به نام توان‌بخشی شناختی می‌باشد که چند سالی است که به حوزه درمانی آشنا برای بیماری‌ها و اختلالات مختلف رشدی و عصبی تبدیل‌شده است. امروزه در دنیا از توان‌بخشی شناختی به‌عنوان روشی که تنها به‌عنوان یک روش مکمل در کنار سایر مداخلات توان‌بخشی استفاده می‌شود، یاد نمی‌شود، بلکه به‌عنوان یک روش مداخله‌ای پایه برای دیگر روش‌ها در نظر گرفته می‌شود. اگر فرض کنیم که توان‌بخشی شناختی تنها در حافظه، توجه و ادراک خلاصه می‌شود و از توانمندی‌های اجتماعی و احساسی جدا می‌باشد، می‌توان به‌وضوح تصور کرد که نمی‌توان از فرد دارای اختلال طیف اوتیسم انتظار داشت که مثلاً با داشتن مشکلاتی در حافظه کوتاه‌مدت، توجه دیداری یا شنیداری و حافظه کاری، قادر به افزایش سطوح یادگیری در ابعاد مختلف باشد و شاید نادیده گرفتن این نکته، امری کلیدی در مورد بالا رفتن شکست‌های احتمالی در درمان‌ها و روش‌های مداخله‌ای، برای افراد دارای اوتیسم باشد.
توان‌بخشی شناختی با کمک گرفتن از رایانه و طراحی تمرینات تخصصی بر مبنای شبکه‌های عصبی درگیر در فرآیندهای شناختی مختلف نظیر توجه، حافظه و ادراک، توانسته تا با اندازه‌گیری‌های دقیق از عملکرد افراد و محاسبه زمان‌های دقیق عکس‌العمل، در جهت بهبود شبکه‌های پایه‌ای مغز برای انجام عملکردهای سطح بالا، قدم‌های مهمی را بردارد.

بااین‌وجود باید در نظر داشت که پیشرفت این حوزه از درمان بسیار به پیشرفت تکنولوژی وابسته می‌باشد و فهم بیشتر ما از مغز در آینده به ما برای هرچه زودتر حرکت کردن از سمت ابزارهای تحقیقاتی به سمت داشتن ابزارهای بالینی و تشخیصی کمک به سزایی خواهد کرد.

امین عبدالهی

کارشناس ارشد توانبخشی شناختی

منبع: فصلنامه آوای اتیسم شماره ۷

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *