کاری کنید کودکان طیف اتسیم خانه نشین نشوند

اینجا زندگی در هنر، قلم، مداد رنگی و چاشنی صمیمیت جاری است. چرا که مربی و داوطلبان با هدفی فراتر از بهانه‌های این روزها، یکنواختی زندگی خود را با معنای حقیقی عشق و همدلی در هم می‌شکنند و این بوم‌ها را برای کودکان اتیسم زنده می‌کنند.

مدرسه هنر و اتیسم انجمن اتیسم ایران ویژه کودکان و نوجوانان طیف اتیسم 8 تا 18 سال به مدت یک هفته از تاریخ 21 تا 26 مردادماه در قالب کلاس‌های مختلف هنری با حضور مربیان و داوطلبان برگزار شد.

اتیسم با آموزش تعامل برقرار می کند

با همدلی حرف بزنیم

مدرسه تابستانه‌ی هنر انجمن اتیسم ایران، با حضور داوطلبان، دست‌در‌دست کودکان و نوجوانان اتیسم، حلقه‌هایی از جنس طلوع امید، شادابی و نشاط را، هم‌سو با اهداف آموزشی تشکیل داده اند؛ معنایی فراتر از هنر را، برای هنر در سایه‌ی بهشتی کودکان طیف اتیسم، حقیقت داده اند. مدرسه هنر و اتیسم، همراه با اردوهای اجرایی در باغ‌موزه کتاب تهران، کاخ گلستان، کاخ نیاوران برگزار گردید. کلاس‌های هنری مختلف کلاژ و حجم، نقاشی، نمایش عروسکی، بازی و نمایش خلاق، سفال و موسیقی با حضور مربیان و داوطلبان توانمندی برگزار شد که با گذراندن دوره‌های آموزشی به فعالیت در این مدرسه تابستانه پرداختند.

به عقربه‌های ساعت نگاه می کنم، 7 صبح را نشان می‌دهد. اما مهم نیست ساعت چند و چند‌شنبه است. داوطلبان یک‌به‌یک در محل انجمن اتیسم ایران با لبخندی گرم بر لب و انرژی ستودنی جمع می‌شوند. واحد آموزش تقسیم کار را انجام می‌دهد؛ کودکان اتیسم هم با چنان ذوقی در چهره و چندین برابر در دل، دست‌بر‌دست می‌گذراند تا به کارگاه‌های روزانه برسند. نکته‌های آموزشی لازم در انجمن برای مربیان بازگو می شوند؛ والدینی که از نقاط مختلف این شهر کودکان را می‌آورند، از جان و دل گپ و گفتی با مربی‌ها دارند. محیط عطر زندگانی و عشق را احساس می‌کند، چراکه زمزمه های آسمانی را می‌گیرد و دعا از نفس والدین محیط را آکنده نموده است.

حضور داوطلبان انجمن هم دلایل خاص خود را دارد، افرادی که مشارکت فعالانه در عرصه جامعه دارند. داوطلبان از درجه‌ی شهروندی بالایی برخوردار هستند، چراکه به این نحو در برابر این افراد و همچنین جامعه تعهد و مسئولیت‌پذیر هستند. در ابتدای تهیه گزارش، از این منظر دلایل حضور مدنی و فعالانه یکی از این اعضا را جویا شدم.

انگیزه حضورم عشق به این کودکان است

آیدا اصغری، عضو داوطلب انجمن اتیسم ایران از فرودین سال 95 با واحد آموزش این انجمن در بخش‌های مربی اتیسم، آموزش و ترجمه همکاری دارد. در کارشناسی رشته‌ی روان‌شناسی مشغول به تحصیل است و ذوقی که کودکان اتیسم در هنگام آموزش دارند برای او بسیار دوست‌داشتنی و قابل‌ستایش است. آیدا اصغری دلایل حضور داوطلبانه خود در انجمن اتیسم ایران را آگاهی بخشی عمومی به افراد جامعه می‌داند و می گوید: از فعالیت‌هایم در‌‌‌ این بخش، برگزاری کلاس‌های آموزشی و اطلاع‌رسانی به والدین و خانواده‌های کودکان طیف اتیسم در سرای محله‌های مختلف شهرداری است.

عضو داوطلب انجمن انگیزه اصلی فعالیت خود را عشق به این کودکان می‌داند و همین‌که بچه‌ها یاد می‌گیرند کار تیمی و گروهی انجام بدهند، بزرگ‌ترین توانمندی در این اختلال است. در کلاس کلاژ کودکان با نگاه کردن به‌صورت مربی‌ها اجزای صورت درست کنند و هر کودک بسته به خلاقیت این کار را انجام می‌دهد. انجام این قبیل کلاس‌ها حال ما را هم خوب می‌کند. نقاشی دیواری و نمایش خلاق هم در کاخ گلستان به‌این‌ترتیب که بچه‌های اتیسم در تفکرات انتزاعی مشکل‌دارند، با نقش بازی کردن و نمایش بازی کردن فعال‌شد و از کارهای خیلی خوب بود. در آخر هم سعی می‌کنم همه‌ی خوشحالی کودکانی را که کنار ما بودند، برای خانواده تعریف و حال خوبمان را هم با آن‌ها منتقل کنم.

مهارت مربی، خلاقیت کودک و صبوری مربی؛ تعامل خلق می‌کند

هدیه‌ی زندگی در اینجا وسایلی ساده است. از بطری‌های دورریختنی، پارچه، دکمه، چسب و… . هنر درمانگر شروع به آموزش می‌کند و مربی باذوق به کودک کمک می‌کند تا این کار را انجام دهد؛ لبخندها همراه بامحبت و احترام پیدا می‌شود. حصیری در میان کاخ نیاوران گشوده شده. در سادگی تمام مربی در حال آموزش است؛ اینجا سبزی این لحظه‌ها بر طبیعت غلبه می کند. در ادامه کودکان با نگاه‌های خیره به خلاقیت ادامه می دهند. کاموا؛ موی سر، پارچه؛ لباس و دکمه، چشم می‌شود؛ مهارت مربی، چاشنی خلاقیت کودک و صبوری مربی شد، عروسک فراتر از جسم می‌شود و معنایی در پس این زمان و مکان به خود گرفت.

در ادامه گزارش به دنبال گفت‌و‌گویی با سرپرست تیم، هستم که خانم صدری را معرفی می کنند.

با محور هویت جلو رفتیم

 وی هنر درمانگر و مربی کودکان است. از میان تمامی آموزش‌ها علت انتخاب هنر و طبیعت را این می‌داند که به بچه‌های با نیاز‌های خاص، خیلی کمک می‌کند. هنر، اولین وجهی که برای هنر درمانی دارد، اکثر این کودکان نیاز به فعالیت زیاد دارند و تخلیه‌ای صورت می‌گیرد. از فضای بسته و محبوس خانه می‌توانند با هنر، خود را تخلیه کنند.

در هفته‌ای که گذشت از شنبه تا 5 شنبه، هرروز بر روی یک هنر کار می‌کردیم. در این هفته با مفهوم هویت جلو رفتیم؛ بچه‌ها در باغ‌موزه کتاب، روی صفحه برنامه ی خود را به‌صورت کلاژ درست کردند و به ترتیب روز؛ کار کلاژ، نقاشی دیواری و جمعی. در کاخ گلستان روی یک صفحه، با آرد، خمیربازی درست کردند و به آن ‌شکل دادند.

  فضای عمومی برای کلاس‌ها را ازاین‌جهت انتخاب کردیم، تا کودکان حرکت داشته و چیزهای جدیدی ببینند؛ شناختی‌های جدیدی برای آن‌ها ایجاد شود. همین‌طور می‌توانند خلاقیتی از خود بروز و به بقیه نشان دهند. بعضی‌ از این کودکان حتی کلام هم ندارند اما دست‌هایشان به‌خوبی کار می‌کند. تخیل و خلاقیت خوبی هم دارند و هنر به آن‌ها کمک می‌کند که ابراز بیرونی داشته و با دنیا حرف بزنند. اغلب این کودکان در خود هستند و خود مردم هم این‌ها را نمی‌بینند و حداقل در این فضاها آدم‌هایی با کودکان آشنا شدند و این خود حرکت روبه‌جلو است.

از تأثیرات این کلاس‌ها خوشحالی هرروزه بچه‌ها بود. بخصوص از روز سوم به بعد منتظر بودند تا وسایلی برای آن‌ها  بیاوریم تا کاردستی درست کنند. از تغییرات مملوس در این ایام، فعال شدن کودکان بود که کار انجام می‌دادند. ارتباطی که با خود و آدم‌های اطراف می‌گرفتند، بیشتر شد. داوطلبان عاشقانه در کنار بچه ها کار انجام می‌دهند. خانم صدری با بیان اینکه نقش خانواده در حیطه هنر و آموزش بسیار مهم است، گفت: خانواده ها باید انجام کارهای هنری را به‌صورت مداوم در خانه ادامه دهند و استعداد و نیاز کودک خود را، در کنار اتیسم، خوب بشناسند. هرچقدر هم مربی هفته‌ای چند ساعت وقت بگذارد، کافی نیست. اما کودک در خانه هرروز می‌تواند نقاشی کند و کار خلاقانه انجام دهد.

در مدرسه هنر و اتیسم کنار هم رشد کردیم

 خانم صدری درباره ی بهترین اتفاق‌های مدرسه هنر و اتیسم، در این دوره گفت: ما در مکان‌های متفاوت سیار بودیم و این تجربه‌ی خوبی بود. قشنگ‌ترین تجربه‌ی من روزی بود که بچه ها با آرد بازی می کردند؛ بعد خمیر درست شد و با آن خمیر شئی ساخته‌شد. یکی از بچه ها همیشه می‌گفت سوسک، سوسک. تا اینکه گفت من سوسک درست می‌کنم ولی به مامان نمیگم سوسک درست می‌کنم چون مامان ناراحت میشه. فهم و لطافت این کودک برای من خیلی بهت‌آور و شگفت‌انگیز بود، متوجه بود چطور از ناراحتی مادر جلوگیری کند. امروز هم دیگر دختر سوسک نساخت. او یک دختر و یک پسر ساخت. من نتیجه‌ی رشد را دیدم .

نقش جامعه آموزش مداوم است

 سرپرست این مربیان؛ از همان داوطلبانی است که  در کنار اعضای دیگر تیم، با ایثار، تمام هفته را در کنار بچه ها حضور داشتند؛ خانم نیلوفر قنبری، کارشناس روان‌شناسی و از داوطلبان فعال انجمن اتیسم است.

وی اتیسم را اختلال عصبی و رشدی تعریف می‌کند که در سه سال اول زندگی علائم آن ظاهر می‌شود. او می گوید هنر و هنردرماني تاثير زيادي روي علائم اختلال اتيسم دارد. هنر درماني به طور مستقيم روي گيرنده ها و حس هاي كودك اثر مي گذارد، توجه و تمركز را بالا ميبرد و به كودك اعتماد به نفس مي دهد. به‌عنوان‌مثال هدف از انتخاب بازی سفال این است که کودک حرکت‌های کلیشه‌ای را کم کند و حس‌های او تحریک و فعال‌تر شود و درنتیجه آرام‌تر شود.

در مدرسه هنر و اتیسم، فعالیت های گروهي داشتيم و كودك را مجبور مي كرديم در گروه باشد و با دوستان و مربي خود ارتباط برقرار كند، تا از اين طريق تعاملات آنها تقويت شود.

 خانم قنبری درباره ی تأثیراتی که مدرسه هنر، بر بچه ها ی اتیسم دارد، گفت: نقطه مثبت هنر درماني اين هست كه، علاوه بر داشتن جنبه  آموزشي، همراه با لذت و تفريح است و كودك ميتواند تمام احساساتش را به وسيله هنر بيرون بريزد و لذت ببرد.

روزي كه بچه ها عروسك درست مي كردند حالشون خوب بود و هركدوم با عروسكشون ارتباط خاصي گرفته بودند،

روزي كه نقاشي مي كردند لبخند داشتن و از اثر دستان خود روی کاغذ ذوق مي كردند. مدرسه هنر و اتیسم حس و حال عجيبي داشت و تجربه خوبي شد.

در اخر، خسته نباشيد مي گویم و تشكر مي كنم از مربيان و داوطلبين عزيز كه بدون هيچ چشم داشتي و با عشق و علاقه قلبي، كنار ما بودند و ما را همراهي كردند.

حضور داوطلبان، از روی اسم آن مشخص است. از روی عشق و علاقه قلبی، بدون هیچ قصد و نیتی. داوطلبین با  جان ‌ودل، از ساعت 6 صبح تا 2 ظهر، درگیر این مدرسه‌ها بودند و چیزی جز علاقه قلبی و صمیمی از اعضای داوطلب ندیدم.

عموم مردم نگاه‌های خیره کننده از روی کودک اتیسم را بردارند/خانواده ها آموزش‌ها را درونی کنند

وی نقش خانواده و جامعه را آموزش مداوم و مستمر می‌داند و می گوید: امروز به کودک اتیسم آموزش عروسک سازی را دادم و امیدوارم خانواده ها، این روند را درونی کنند. از خانواده‌ها می‌خواهم که در رفتارهای اجتماعی و شهروندی، بچه‌ها را یاری کنند تا این آموزش‌ها را به‌عنوان اعمال درونی اجرا کنند. از عموم مردم هم این انتظار را دارم که نگاه خیره‌کننده از روی کودک اتیسم بردارند تا کودکان دارای اتیسم بتوانند راحت‌تر در جامعه حضور پیدا کنند.

سرپرست داوطلبان انجمن، این ندا را به اعضای خانواده کودکان دارای اتیسم می‌دهد که در این کلاس‌ها شرکت کنند. کلاس هایی چون مدرسه هنر و اتیسم، اجتماعی و شهروندی. تا روزهای خوبی را در کنار هم داشته باشند.

در روزهای پایانی مرداد ماه و در اوج گرمای تهران، حدود ساعت2 ظهر هر روز، این برنامه پایان می‌یافت اما بعد از آن خوشبختی برای خانواده‌ها و حتی داوطلبان مربی،  همچنان پر رمق است و شاید رؤیاها برای انها دست یافتنی تر شده است. چشمان این کودکان، دریا و آسمان را بدون انفعال می‌کند و هزارن خاطره و بیانی جاودانه می‌شود؛ چه با عکس‌هایی که در قاب سپرده‌شد و چه آموزش‌هایی که برای بهبود وضعیت تعامل و ارتباط کودکان، رشد و شناخت آن‌ها شکل گرفت. اینجا همچنان بی قفه تلاش می‌کنند و می‌گویند: همه باهم برای اتیسم .

اما کودکان دارای اتیسم بسیاری هستند که دیده نمی‌شوند.

منبع: فصلنامه آوای اتیسم، شماره 3

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *